ما قرار است در فرانسه چه کار کنیم؟
میخواهیم سفر کنیم؟ برویم در صف برج ایفل بایستیم و بدون آنکه توضیح بدهیم به دنبالکنندگان صفحه های مجازیمان، فقط با سلفی مقابل ایفل به مخاطب بفهمانیم ما سفری به فرانسه داشتهایم؟ یا برویم بلیت موزه ی لوور را بخریم و دنبال تابلوی مونالیزا بگردیم و بعد از سرویسهای بهداشتی بسیار تمیزش استفاده کنیم ؟ یا کاخ ورسای را وجب به وجب دنبال لوئی چهاردهم و اثری از ناپلئون بناپارت بگردیم و غرق شویم در تاریخ فرانسه و یا مثلا محو کلیسای نوتردام شویم و اگر خبرهای آتش گرفتنش را دنبال کرده ایم ،حالا بخواهیم بدانیم کی قرار است زیباترین معماری گوتیک جهان دوباره سرپا بایستد…شاید هم سری به پانتئون بزنیم و به احترام ویکتور هوگو، امیل زولا و بسیاری نامداران دیگر کلاه از سر برداریم. همین موقع است که اگر ایرانی باشیم قطعا سری به پرلاشز هم میزنیم و گلی میگذاریم روی سنگ سرد صادق هدایت…
شاید هم وقت خوبی مثل جشنوارهی کن مثلا گذرمان به فرانسه بیفتد و حسابی اخبار سینمایی جهان غافلگیرمان کند و لذت ببریم از همجواری با یکی از مهمترین اتفاق های سینمایی جهان.
این احتمال را هم در نظر بگیریم که ویزای دانشجویی داریم. رویایمان دانشگان سوربن است و باید همان اول کار نقشه ی مترو را خوب یاد بگیریم و زندگی گروهی در خوابگاه یا خانه های دانشجویی را تجربه کنیم و مثل تمام مردم جهان، در این دوران زندگی سخت بخوانیم و مقتصد زندگی کنیم و اگر فرصتی پیش آمد کار کنیم برای فردایی بهتر…یادمان میماند که ما در فرانسه بیشتر دنبال عشق میگردیم و زندگی خوب. میدانیم که فرانسه مهد همجواری ملیتهای مختلف از نژادهای گوناگون است که از دیرباز به دلیل شرایط خوب زندگی و آب و هوای متعادلش محل مهاجرت اقوام متفاوتی از یونان و رم و اسپانیا بوده تا امروز که از سراسر جهان با ادیان متفاوت،ملیتها در کنار یکدیگر مسالمت آمیز زندگی میکنند.
یا اینکه میخواهیم فرانسه را برای زندگی انتخاب کنیم به هزار و یک دلیل شخصی و غیرشخصی….